ریچارلغتنامه دهخداریچار. (اِ) ریچال . (فرهنگ جهانگیری ). طعامی است که از جغرات پزند به هر رنگ که خواهند. (شرفنامه ٔ منیری ). مربا. (ناظم الاطباء) (ازبرهان ). مربا. بوارد. (یادداشت مؤلف ) : یکی غرم بریان و نان از برش نمکدان و ریچار گرد اندرش . <p class="auth
ریچارفرهنگ فارسی عمید۱. [عامیانه] = لیچار۲. = مربا۳. ترشی: ◻︎ یکی مرغ بریان و نان از برش / نمکدان و ریچار گرد اندرش (فردوسی: ۲/۲۹).⟨ ریچار بافتن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] سخنان مهمل و نامربوط گفتن؛ ریچال گفتن.
رارلغتنامه دهخدارار. (اِخ ) دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 9 هزارگزی جنوب فلاورجان و 3هزارگزی راه عمومی گرکن واقع است . ناحیه ای است جلگه یی و معتدل سکنه آن 301 تن
رارلغتنامه دهخدارار. (اِخ ) رستاقی است در کاشان . (محاسن اصفهان مافروخی ص 18). در ترجمه ٔ کتاب مافروخی دار ضبط شده است . رجوع به ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 39 شود.
رارلغتنامه دهخدارار. (اِخ ) یکی از چهار ناحیه ٔ چهارمحال اصفهان که حدود آن بشرح زیر است : جنوبی به شیراز شمالی ، به فریدن ، شرقی به اصفهان ، غربی به میزدج . (از مرآت البلدان ج 4 ص 51). و رجوع به اصفهان و چارمحال شود.
رارلغتنامه دهخدارار. (ع اِ) مغز استخوان تباه شده و گداخته از لاغری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصل آن ریر است . (منتهی الارب ). ریر. (اقرب الموارد). رَیر. (اقرب الموارد).آنچه پیه در استخوان باشد و آنگاه به آب رقیق سیاهی تبدیل شود و بقولی مخ گداخته . (از اقرب الموارد).
ریچاردلغتنامه دهخداریچارد. (اِخ ) دوم . پسر پرنس نوار (شاهزاده ٔ سیاه ) (1367 - 1400 م .) و پادشاه انگلستان (1377 - 1399 م .). وی مدتی طولانی با پارلمنت انگلست
ریچاردلغتنامه دهخداریچارد. (اِخ ) اول . ملقب به شیردل . متولد 1157 م .پادشاه انگلستان (1189 - 1199 م .). پسر هنری دوم و آلینورداکیتن . وی در سومین جنگ صلیبی شرکتی مؤثر داشت ، و به هنگام مراجعت
ریچاردلغتنامه دهخداریچارد. (اِخ ) سوم .متولد 1452 م . پادشاه انگلستان (1483 - 1485 م .). در دنباله ٔ قتل فرزندان ادوارد چهارم که قیم آنان بود، وی سلطنتی توأم با قتل و وحشت ایجاد کرد و در بوسور
ریچاردسونلغتنامه دهخداریچاردسون . [ سُن ْ ] (اِخ ) سر اون ویلانز ریچاردسون . فیزیکدان انگلیسی . متولد 1879 م . وی در سال 1928 م . برای کشفیاتی که در قوانین تولید ترموالکتریک دارد، به اخذ جایزه ٔ نوبل نایل آمد. (از فرهنگ فارسی معین
ریچاردسونلغتنامه دهخداریچاردسون . [ سُن ْ ] (اِخ ) ساموئل . نویسنده ٔ انگلیسی (1689 - 1761 م .). وی موجد رمان جدید انگلیسی و نویسنده ٔ کلاریس هارلو ، پاملا و گراندیسون است . آثار او در دیدرو و روسو مؤثر افتاده است . (فرهنگ فارسی
ریچالهلغتنامه دهخداریچاله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) ریچال . به معنی ریچار است . (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از شعوری ج 2 ص 20) (از صحاح الفرس ) (از برهان ). رجوع به ریچار و ریچال شود.
ریصارلغتنامه دهخداریصار. (معرب ، اِ) معرب ریچار فارسی به معنی آچار. ج ، رواصیر. (یادداشت مؤلف ). آچار. (دهار). معرب آچار. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به آچار و ریچار شود.
لیچاللغتنامه دهخدالیچال . (اِ) ریچار. لیچار. مربای دوشابی و آنچه از شیر و دوغ و ماست پزند. (برهان ).
لیچارفرهنگ فارسی معین(اِ.)1 - (عا.)سخنان بیهوده وبی معنی . 2 - مربا. ریچار، ریچال ، لیچال نیز گفته می شود. ؛~ بار کسی کردن کنایه از: سخن درشت یا متلک نیش دار به کسی گفتن .
رواصیرلغتنامه دهخدارواصیر. [ رَ ] (ع اِ) آنچه از بقول در آب طبخ نمایند و روغن و ترشیها و ادویه ٔ حاره بر آن اضافه کنند. (بحر الجواهر) (تحفة المؤمنین ). (در این اخیر رواسیر با سین نوشته و معلوم نشد اصل این کلمه از چه لغتی است ).(حاشیه ٔ محمد قزوینی بر چهارمقاله ٔ نظامی عروضی ). ج ِ ریصار. (دهار
ریچاردلغتنامه دهخداریچارد. (اِخ ) دوم . پسر پرنس نوار (شاهزاده ٔ سیاه ) (1367 - 1400 م .) و پادشاه انگلستان (1377 - 1399 م .). وی مدتی طولانی با پارلمنت انگلست
ریچاردلغتنامه دهخداریچارد. (اِخ ) اول . ملقب به شیردل . متولد 1157 م .پادشاه انگلستان (1189 - 1199 م .). پسر هنری دوم و آلینورداکیتن . وی در سومین جنگ صلیبی شرکتی مؤثر داشت ، و به هنگام مراجعت
ریچاردلغتنامه دهخداریچارد. (اِخ ) سوم .متولد 1452 م . پادشاه انگلستان (1483 - 1485 م .). در دنباله ٔ قتل فرزندان ادوارد چهارم که قیم آنان بود، وی سلطنتی توأم با قتل و وحشت ایجاد کرد و در بوسور
ریچاردسونلغتنامه دهخداریچاردسون . [ سُن ْ ] (اِخ ) سر اون ویلانز ریچاردسون . فیزیکدان انگلیسی . متولد 1879 م . وی در سال 1928 م . برای کشفیاتی که در قوانین تولید ترموالکتریک دارد، به اخذ جایزه ٔ نوبل نایل آمد. (از فرهنگ فارسی معین
ریچاردسونلغتنامه دهخداریچاردسون . [ سُن ْ ] (اِخ ) ساموئل . نویسنده ٔ انگلیسی (1689 - 1761 م .). وی موجد رمان جدید انگلیسی و نویسنده ٔ کلاریس هارلو ، پاملا و گراندیسون است . آثار او در دیدرو و روسو مؤثر افتاده است . (فرهنگ فارسی