زانسترلغتنامه دهخدازانستر. [ س ُ ت َ ] (ق مرکب ) مخفف زآنسوتر است که از آنطرف تر باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). و رجوع به زاستر شود.
زاسترفرهنگ فارسی عمیدکنارتر؛ دورتر؛ آن طرفتر؛ از آن سوتر؛ زآنستر: ◻︎ دلم ز راه هوای تو برنمیگردد / هوای تو ز دلم زاستر نمیگردد (خاقانی: ۶۱۰).
توبهلغتنامه دهخداتوبه . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ] (ع مص ) توبة. بازگشتن از گناه . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ). از گناه بازگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و عوام بالضم