ترجمه مقاله

زبون

zabun

۱. بیچاره؛ ناتوان؛ عاجز.
۲. [قدیمی] خوار.
۳. [قدیمی] زیردست؛ مغلوب.

۱. بیچاره، درمانده، عاجز، ناتوان
۲. حقیر، خفیف، خوار، ذلیل
۳. پست، جلب، سقط، فرومایه، ناکس
۴. مغلوب
۵. ضعیف، ضعیفالنفس، نژند

ترجمه مقاله