زخمناک.
افگار، خسته، زخمدار، زخمناک، زخمی، مجروح
افگار، جریح، جریحهدار، زخمدار، زخمناک، مجروح
افگار، جریح، زخمناک، زخمی، مجروح، مصدوم، مضروب
زخمگین . [ زَ ] (ص مرکب ) خسته . مجروح . زخمی و زخمناک .