لغتنامه دهخدا
زغف . [ زَ ] (ع مص ) ریختن باران ابری که پوشانیده بود آسمان را. (ناظم الاطباء). || نیزه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بسیار آب گردیدن چاه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || افزونی سخن به دروغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). افزون کرد