زلالیهفرهنگ فارسی معین(زُ یِّ) [ ع . زلالیة ] (اِ.) مایعی است شفاف که فضای بین قرنیه و زجاجیه را پر می کند.
زلالةلغتنامه دهخدازلالة. [ زَل ْ لا ل َ ] (اِخ ) عقبه ای است به تهامة. (منتهی الارب ). رجوع به معجم البلدان شود.
زیلولةلغتنامه دهخدازیلولة. [ زَ ل َ ] (ع مص ) (از «زول »)جای گرفتن بمکان خود سپس آن برآمدن از جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
جلالیهلغتنامه دهخداجلالیه . [ ج َ لی ْ ی َ ] (اِخ ) (کهریزنو) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش دلیجان شهرستان محلات واقع در دوهزارگزی شمال دلیجان ، کنار راه شوسه ٔ اصفهان - قم . این ده در دامنه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 50 تن . و آب آن از قنات و محص
جلالیهلغتنامه دهخداجلالیه . [ ج َ لی ْ ی َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . واقع در 23هزارگزی جنوب باختری ری و شش هزارگزی باختر راه قم . این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 158 تن . آب
جلالیهلغتنامه دهخداجلالیه . [ ج َ لی ْ ی َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک روم . درتاریخ حبیب السیر آمده : در ایام سلطنت قسطنطین دین نصاری تقویت یافته متوطنان بلادی که بولایت روم اتصال دارد از جلالیه و صقالیه و روس و آلان و ارمن و کرج بتمام ایمان آوردند. (حبیب السیر چ خیام ج
اتاقک پیشینanterior chamber, camera anterior bulbi, camera oculi anteriorواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از فضای حاوی زلالیۀ چشم که در جلو عنبیه قرار دارد
اتاقک پسینPosterior chamber, camera posterior bulbi, camera oculi posteriorواژههای مصوب فرهنگستانآن بخش از فضای حاوی مایع زلالیه که بین قرنیه و عدسی قرار دارد و از جلو به عنبیه و از عقب به عدسی محدود است
مایعلغتنامه دهخدامایع. [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) مائع. هر چیز روان مثل آب و سرکه وشراب که بر روی زمین جاری شود. (ناظم الاطباء). که جامد نباشد. که سیلان کند. جسمی که روان باشد. آبکی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران «آبگونه » را بجای این کلمه پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ا
زجاجیهلغتنامه دهخدازجاجیه . [ زُ جی ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص نسبی ) مؤنث زجاجی . || (اِ) (اصطلاح کالبدشناسی ) محتویات یا محیط شفاف چشم عبارتند از عدسی ، زلالیه ، زجاجیه . و زجاجیه ، مایع لزج و شفافیست که فضای واقع در عقب عدسی و رباط آویزان کننده را اشغال میکند و