25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
زموده
ملیله
تیلا
منقوش
تربن
بی نگار
بیشتر بدانید
سرچشمه نهر و رودخانه
هزیز
ابوعبدا
blacktops
نفیس
moonshee
زمودن
zomudan
معنی
نقشونگار کردن؛ زردوزی کردن.
«»
پیدا نشد!
منظور شما این بود؟
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
برای این واژه یک معنی پیشنهاد دهید.