زیانکارلغتنامه دهخدازیانکار. (ص مرکب ) متلف . اتلاف کننده و تباه کننده . (ناظم الاطباء). زیان آور. آنکه زیان و خسارت رساند : به گیتی زیانکارتر کار چیست که بر کرده ٔ آن بباید گریست . فردوسی .ز گیتی هر آنکو بی آزارترچنان دان که مرگش
گوری زانکارلغتنامه دهخداگوری زانکار. [ گ ُ ] (اِخ ) کوهستانی از هیمالیا در نپال که 7145 متر بلندی دارد.