جوادیهلغتنامه دهخداجوادیه . [ ج َ دی ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش شمیران شهرستان تهران در کنار راه شوسه ٔ تهران - دماوند. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود.
جوادیهلغتنامه دهخداجوادیه . [ ج َ ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، چغندرقند، میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . راه مالرو دارد و از رباطسنگ میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl"
زاهدةلغتنامه دهخدازاهدة. [ هَِدَ ] (اِخ ) دختر ابراهیم بن محمودبن سلمان ملقب به ام البرکات است . وی کتاب صحیح را نزد ست الوزراء (از زنان دانشمند) استماع کرده است . (از الدرر الکامنة).
زاهدهلغتنامه دهخدازاهده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) نام مطربه و خواننده ای است ، عوفی آرد: از امام ادیب رشیدالدین تاج الادبا عبدالمجید شنیدم که وقتی در هری زنی مطربه زاهده نام در مجلس انس او [امیر ناصرالدین سنجری ] حاضر بود. طوطی سخنی که چون شکر از پسته روان کردی تربیت قوت روان کردی و چون ده فندق را ب