زودنقدلغتنامه دهخدازودنقد. [ ن َ ] (ص مرکب ) کنایه از توانگر بسیارمال و صاحب جمعیت باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ). که در ادای زر، مکث نکند. (آنندراج ).توانگر و مالدار و دارای پول نقد. (ناظم الاطباء).
داراییهای زودنقدliquid assetsواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع دارایی که با کمترین کاهش قیمت و بهسرعت به فروش برود
داراییهای زودنقدliquid assetsواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع دارایی که با کمترین کاهش قیمت و بهسرعت به فروش برود
زکاءلغتنامه دهخدازکاء. [ زُ ] (ع مص ) (از «زک ء») زُکَاءْ. مرد بسیارسیم و توانگر و زودنقد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
زکاءلغتنامه دهخدازکاء. [ زُ ک َءْ ] (ع ص ) مرد بسیارسیم و توانگر و زودنقد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به زُکاء شود.
داراییهای زودنقدliquid assetsواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع دارایی که با کمترین کاهش قیمت و بهسرعت به فروش برود