ترجمه مقاله

زورمند

zurmand

دارای زور و نیرو؛ پرزور؛ نیرومند: ◻︎ ضعیفان را مکن بر دل گزندی / که درمانی به ‌جور زورمندی (سعدی: ۱۸۸).

۱. پرزور، تنومند، توانا، زورآور، قوی، نیرومند، یل
۲. متنفذ، مقتدر ≠ ضعیف

ترجمه مقاله