ترجمه مقاله

زیبا

zibā

۱. زیبنده؛ نیکو؛ خوب.
۲. [مقابلِ زشت] خوش‌نما؛ خوب‌رو؛ خوشگل.

۱. پریچهر، پریرو، جمیل، خوبرو، خوبصورت، خوشاندام، خوشگل، خوشمنظر، رعنا، زیبارو، شیک، صبیح، ظریف، قشنگ، لطیف، لعبت، مطبوع، مقبول، ملیح، نازنین، نیکمنظر، نیکورو، وجیه، وسیم
۲. باطراوت، تماشایی، خوش، شکیل ≠ زشت

ترجمه مقاله