لغتنامه دهخدا
زیگ . (اِ) تارهایی باشد که استادان نقش بند نقش جامه هایی که بافند بدان بندند. (برهان ) (از جهانگیری ). در فرهنگ گوید ریسمانی که نقش بندان نقش جامه ها بدان بندند و چنانکه آن ریسمان دستوری است جامه بافان راو همچنان آن علم دستوری است برای استخراج تقویم و اوضاع فلکی . (فرهنگ رشید