ساتگینلغتنامه دهخداساتگین . (اِ) به معنی مطلوب و محبوب باشد. (جهانگیری ) (رشیدی ) (برهان ) (غیاث ). در ترکی محبوب و معشوق را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) : ای پسر نردباز داو گران تر ببازوز دو کف ساتگین ساتگنی کش بدم . منوچهری (از جهانگیری ،
ساتگینفرهنگ نامها(تلفظ: sātgin) (ترکی) ساتکین ، پیالهی بزرگی که با آن شراب میخوردهاند ؛ (به مجاز) شراب ، مطلوب ، محبوب.
چینش دوـ دوtwo-by-two seating, 2+2 seatingواژههای مصوب فرهنگستانچینش عرضی صندلیها در وسایل نقلیۀ عمومی بهنحویکه در هر ردیف دو صندلی در هر سوی راهرو قرار گیرد
چینش دوـ یکtwo-by-one seating, 2+1 seatingواژههای مصوب فرهنگستانچینش عرضی صندلیها در وسایل نقلیۀ عمومی بهنحویکه در هر ردیف دو صندلی در یک سوی راهرو و یک صندلی در سوی دیگر آن قرار گیرد
غلافی2sheathingواژههای مصوب فرهنگستانویژگی برگ یا قاعدۀ آن دارای ساختاری خمیده یا نیمهلولهای که قسمتی از ساقه یا تمام آن را در بر میگیرد
چینش طولیlongitudinal seatingواژههای مصوب فرهنگستانچینش صندلیهای وسایل نقلیۀ عمومی به موازات دیوارههای جانبی بهنحویکه مسافران عمود بر راستای حرکت نشسته باشند
ساتگینیلغتنامه دهخداساتگینی . (اِ) قدح و پیاله ٔ بزرگ شرابخوری را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا). بادیه . باطیه . پیاله ٔ بزرگ : ساقیا ساتگینی اندر ده مطربا رود نرم و خوش بنواز. فرخی .روز نوروز است امروز و سر سال ا
ایاغفرهنگ فارسی عمیدپیالهای که در آن شراب بخورند؛ جام؛ ساغر؛ ساتگین: ◻︎ یکی چو بادهپرستان صراحی اندر دست / یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ (حافظ: ۱۰۱۸).
بادیه آشاملغتنامه دهخدابادیه آشام . [ ی َ / ی ِ ] (نف مرکب ) نوشنده ٔ ساتگین . آشامنده ٔ بادیه ٔ شراب . در شعری که صاحب آنندراج آورده شاعر صنعت ایهام بکار برده و معنی بیابان را نیز در نظر گرفته است . صاحب آنندراج آرد: از عالم دوزخ آشام است . نورالدین ظهوری گوید <sp
منغرلغتنامه دهخدامنغر. [ م ُ غ ُ ] (اِ) قدح و طاس بزرگ را گویند که در آن شراب خورند. (برهان ). قدح بزرگ که بدان شراب خورند و ساتگین نیز گویند. منغرک . (فرهنگ رشیدی ). جام شرابخواری بزرگ . (ناظم الاطباء) : ای خداوندی که از لطف تو دریا پر شوددر صدف هر قطره ٔ آبی
جاملغتنامه دهخداجام . (اِ) پیاله ٔ آبخوری . (برهان ). پیاله از سیم و آبگینه و جز آن . (منتهی الارب ). پیاله ٔ شرابخوری . کاسه ای که ته آن دوره نداشته باشد. (ناظم الاطباء). ظرفی است که از برای نوشیدن از آن ترتیب یافته و مردمان قدیم شاخ را برای شرب استعمال مینمودند لکن عبرانیان از قدیم به استع
ساتگینیلغتنامه دهخداساتگینی . (اِ) قدح و پیاله ٔ بزرگ شرابخوری را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا). بادیه . باطیه . پیاله ٔ بزرگ : ساقیا ساتگینی اندر ده مطربا رود نرم و خوش بنواز. فرخی .روز نوروز است امروز و سر سال ا