ساززنلغتنامه دهخداساززن . [ زَ] (نف مرکب ) سازنواز. سازنده . شکافه زن : بمرگم نیاید کس از مرد و زن بغیر از مغنی و جز ساززن . ؟رجوع به ساز شود.
سازگزینیinstrumentation 3واژههای مصوب فرهنگستانگزینش و کاربرد مجموعهای مشخص از سازها برای استفاده در یک قطعۀ موسیقی