ترجمه مقاله

سازمند

sāzmand

۱. ساخته و آماده.
۲. آراسته و با‌نظام؛ منظم و مرتب؛ سازور: ◻︎ سازمند از تو گشت کار همه / ای همه و آفریدگار همه (نظامی۴: ۵۳۷).

۱. آماده، آراسته، ساخته، مجهز، مهیا ≠ ناسازمند
۲. منظم، مرتب، اسلوبمند ≠ نامنظم، مغشوش
۳. سازور، سازمانیافته
۴. درخور، لایق، سزاوار

ترجمه مقاله