ساستالغتنامه دهخداساستا. (اِ) نام دیوی است از تابعان اهرمن . (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (شعوری ) (اشتینگاس ) (ناظم الاطباء) : در بدی و گدی توئی منحوس ساستاسا و ساسیاآسا. فرالاوی (از جهانگیری ) (شعوری ).|| حاکم مستبد و شخص ستمکا
ساگاستالغتنامه دهخداساگاستا. (اِخ ) پراگسدماتو. از رجال سیاسی اسپانیا (1827 - 1903 م .) و سالیانی دراز رهبر حزب آزادیخواه آن کشور بود.
شستالغتنامه دهخداشستا. [ ش ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار. آب از رودخانه ٔ چالکرود تأمین می شود. سکنه ٔ آن 275 تن و محصول آنجا برنج و مرکبات است . راه اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
ششتالغتنامه دهخداششتا. [ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) طنبور شش تار، مانند سه تا که طنبور سه تار را گویند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از برهان ). طنبوره ٔ شش تار را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). شش تار. قسمی از ذوی الاوتار. (ی
ششتا زدنلغتنامه دهخداششتا زدن .[ ش َ / ش ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) طنبور شش تار نواختن . (از برهان ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ). || شش بجول باختن . (ناظم الاطباء). شش بجول باختن را گفته اند که نوعی قمار است و به شش قاب مشهور است . (انجمن آرا) (از آنندراج )
ساسیالغتنامه دهخداساسیا. (اِ) دیوی از تابعان اهرمن چنانکه ساستا. (شعوری ) (استینگاس ) (آنندراج از فرهنگ فرنگ ) (ناظم الاطباء) : در بدی و کدی توئی منحوس ساستاسا و ساسیا آسا. فرالاوی .این بیت در لغت فرس و منابع معتبر نیامده و مأخذ شع
سالغتنامه دهخداسا. (پسوند) ادات تشبیه است در آخر کلمات . مخفف آسا: شبه ، نظیر، مانند، مثل ، چون ، گون ، گونه ، آسا، وار، شبیه ، شکل ، صفت . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) : در بدی و گدی توئی منحوس ساستا سا وساسیا آسا. فرالاوی .</