ساعةلغتنامه دهخداساعة. [ ع َ ] (ع اِ) ج ، ساعات و ساع . پاره ای است از پاره های روز و شب ، و شبانه روز چهار پاره است . (شرح قاموس ). پاره ای از روز و شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ثلث ثمن شب و روز و آن عبارت است از شصت دقیقه . (قطر المحیط). || وقتی است که حال هستی در او. (
سیاهچهلغتنامه دهخداسیاهچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) قسمی از آهوی ماده . (ناظم الاطباء). || قلمه ٔ مو که سال قبل سر آن را هرس کرده باشند و آنرا لقمه نیز گویند. (یادداشت بخط مؤلف ). || (ص ) مایل بسیاهی و سیاه رنگ . (ناظم الاطباء).
سیاههلغتنامه دهخداسیاهه . [هََ / هَِ ] (اِ) تفصیل رخوت و اسباب و اسامی مردم و کتاب و امثال آن . (برهان ). نوعی از دفتر و حساب و آنرا روزنامه نیز گویند و در آن تفصیل اسباب خانه و رخوت و لباس باشد نویسند. به اصطلاح متصدیان دفتر مسوده روزنامچه که آمدنی نقود یا اج
شاحیةلغتنامه دهخداشاحیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث شاحی . (ناظم الاطباء). اسبان گشاده دهان . ج ، شواحی . گویند: جأت الخیل شواحی ؛ یعنی دهان گشاده و گوئی «شحا فاه فحشا لهاه ». (اقرب الموارد).
ساعة يدويةدیکشنری عربی به فارسیپاييدن , ديدبان , پاسداري , کشيک , مدت کشيک , ساعت جيبي و مچي , ساعت , مراقبت کردن , مواظب بودن , بر کسي نظارت کردن , پاسداري کردن
ساعة يدويةدیکشنری عربی به فارسیپاييدن , ديدبان , پاسداري , کشيک , مدت کشيک , ساعت جيبي و مچي , ساعت , مراقبت کردن , مواظب بودن , بر کسي نظارت کردن , پاسداري کردن
دابةالساعةلغتنامه دهخدادابةالساعة. [ داب ْ ب َ تُس ْ سا ع َ ] (ع اِ مرکب ) دابة الارض . رجوع به دابةالارض شود. (البیان و التبیین ج 3 ص 77).
خلق الساعةلغتنامه دهخداخلق الساعة. [خ َ ق ُس ْ سا ع َ ] (ع ص مرکب ) دفعةً موجود شده . قدما گمان می کردند که بعضی حشرات خلق الساعة یعنی بی وسائل تناسل دفعه موجود می شوند. (از کشاف اصطلاحات فنون ).
رساعةلغتنامه دهخدارساعة. [ رِ ع َ ] (ع اِ) دوال بافته ای که زیر دوال شمشیر باشد. ج ، رَسائع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رَسائع شود.
وساعةلغتنامه دهخداوساعة. [ وَ ع َ ] (ع مص ) سَعَة. فراخ گام و ذراع و گرامی نژاد گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فراخ گام شدن ستور. (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || فراخ گردیدن جای . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).