سایوانلغتنامه دهخداسایوان . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) همان سایبان است . (آنندراج ). رجوع به سایبان و سایه بان شود.
سایوانلغتنامه دهخداسایوان . [ ی َ / ی ِ ](اِ مرکب ) (جشن ...) عید مظله ٔ یهود : و نزدیک شد عید مظله ، یعنی سایوان یهودیان . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 108).
سیاوانلغتنامه دهخداسیاوان . (اِخ ) دهی است از دهستان دشت بیل بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه . دارای 107 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، توتون . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
شاوانلغتنامه دهخداشاوان . (اِخ ) قریه ای است از قرای مرو و فاصله ٔ میان این محل و مرو شش فرسخ مسافت است . (از معجم البلدان ) (از انساب سمعانی ).
ساوانلغتنامه دهخداساوان . (اِخ ) دهی است از دهستان شوی بخش بانه ٔ شهرستان سقز که در 15 هزارگزی شمال بانه و 5 هزارگزی شمال خاور خشکه واقع شده است . هوای آن سرد و دارای 370 تن سکنه است . آب آنجا
ساوانلغتنامه دهخداساوان . (اِخ ) دهی است از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد (این ده را سبلان نیز گویند). در 62 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 18 هزارگزی باختر شوسه ٔ مهاباد به سردشت واقع است . هوای آن سرد و دارای <span cl
سایبانفرهنگ فارسی معین(یَ یا یِ) (اِمر.) سایه بان ، چتر، چادر یا چیز دیگری که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند. سایوان و سایه گاه نیز گفته اند.
مظلهلغتنامه دهخدامظله . [ م ِ ظَل ْ ل َ / م َ ظَل ْ ل َ] (ازع ، اِ) مظلة. خیمه و سایبان بزرگ : باغ از حریر حله بر گل زند مظله مانند سبزکله بر تکیه گاه دارا. کسایی مروزی .هر که ما را بدید و در حق فر