ترجمه مقاله

سبب

sabab

۱. وسیله؛ دست‌آویز.
۲. علت؛ جهت.
۳. طریق.
۴. [قدیمی] پیوند و علاقۀ خویشی و قرابت.
۵. (ادبی) در عروض، از ارکان شعر.
⟨ سبب ثقیل آوردن: (ادبی) در عروض، که عبارت است از دو حرف متحرک، مانند همه و رمه یا سَرِ و دِلِ.
⟨ سبب خفیف آوردن: (ادبی) در عروض، یک حرف متحرک و یک حرف ساکن، مانند سر، در، غم و دم.
⟨ سبب متوسط آوردن: (ادبی) در عروض، یک حرف متحرک و دو حرف ساکن است، مانند کار و یار.

۱. انگیزه، جهت، دلیل، علت، منبع، موجب
۲. باعث، مسبب، واسطه، وسیله
۳. داعیه
۴. طرز، طریق، منوال
۵. خویشاوندی، قرابت، نسبت، علاقه ≠ بیگانگی، نسب
۶. آلت، افزار، ابزار
۷. طناب، ریسمان

ترجمه مقاله