ترجمه مقاله

ستادن

setādan

= ایستادن: ◻︎ بیامد به درگاه مهران ستاد / برِ تخت او رفت و نامه بداد (فردوسی: ۷/۲۶۷ حاشیه)، ◻︎ ستاده قیصر و خاقان و فغفور / یک آماج از بساط پیشگه دور (نظامی۲: ۱۹۹).

۱. ایستادن
۲. ستدن، گرفتن، ستاندن ≠ نشستن

ترجمه مقاله