سائسلغتنامه دهخداسائس . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) سیاست دان . سیاست مدار. مرد سیاست . سیاست کننده . (غیاث ). راه برنده ٔ مردمان . ج ، سائسین : پادشاهی عادل و والئی سایس . (سندبادنامه ص 46). || ادب آموزنده . (شرح قاموس ). || متولی امر. مدیر. (ا