25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
تایه خانوم
دایه، تایه،طایه، تایه خانم، دایه آغا
fosterage
تایه،طایه
ماما
دا
بیشتر بدانید
اندام گزند
حجر لبنی
توزیع تباهیده
انداخته است
ناس
غالب امدن
ستوهیدن
sotuhidan
معنی
۱. به ستوه آمدن؛ به تنگ آمدن.
۲. خسته و درمانده شدن.
۳. ستیزه کردن.
«»
پیدا نشد!
منظور شما این بود؟
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
برای این واژه یک معنی پیشنهاد دهید.