۱. ستیزه کردن؛ جنگوجدال کردن: ◻︎ چو جنگ آوری با کسی برستیز / که از وی گزیرت بود یا گریز (سعدی: ۵۳).
۲. دشمنی کردن.
۳. سرکشی و ناسازگاری کردن.
۱. ستیزه کردن، جدال کردن، جنگ کردن ≠ سازش کردن، آشتی کردن
۲. دشمنی ورزیدن
۳. ناسازگار بودن، ناسازگاری کردن، لجاجت ورزیدن ≠ سازگارشدن