ترجمه مقاله

سراسیمه

sarāsime

۱. هراسان.
۲. سرگردان؛ آشفته و سرگشته؛ شوریده‌حال؛ پریشان‌حواس.

آسیمهسر، آشفته، سرگردان، بیتاب، پریشان، پریشانحال، دستپاچه، دلواپس، سردرگم، متوحش، مرعوب، مضطرب، هراسان

ترجمه مقاله