سراچه

sarāče

معنی

۱. سرای کوچک؛ خانۀ کوچک.
۲. خانۀ اندرونی.

مترادف

۱. اندرون، درون
۲. خلوتخانه
۳. سرا
۴. سوئیت
۵. دنیا، جهان

جست‌وجوی دقیق

سراچه

لغت‌نامه دهخدا

سراچه . [ س َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) از: سرا(سرای ) + چه ، پسوند تصغیر. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سرای کوچک . (آنندراج ) (برهان ). سرای خرد. (شرفنامه ٔ منیری ). خانه ٔ کوچک . (صحاح الفرس ) : در جامه ٔ کبود فلک ب

سراچه

فرهنگ فارسی عمید

۱. سرای کوچک؛ خانۀ کوچک.۲. خانۀ اندرونی.

سراچه

فرهنگ فارسی معین

(سَ چَ یا چِ)(اِمصغ .)1 - سرای کوچک . 2 - خلوت خانه . 3 - صندوقچه ای که درون صندوق بزرگی قرار گیرد.

سراچه

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. اندرون، درون ۲. خلوتخانه ۳. سرا ۴. سوئیت ۵. دنیا، جهان

سراچه

suite 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

اقامتگاهی که در آن تسهیلات خواب و نشیمن در فضاهایی جداازهم اما تودرتو قرار دارد

جست‌وجوی هم‌آوا

شراة

لغت‌نامه دهخدا

شراة. [ ش َ ] (اِخ ) موضعی است میان دمشق و مدینه . (منتهی الارب ).

شراحی

لغت‌نامه دهخدا

شراحی . [ ش َ ] (ص نسبی ) نسبت به شراح که نام آبا اجدادی است . (از انساب سمعانی ).

سیرگاه

لغت‌نامه دهخدا

سیرگاه . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) محل تفرج و گشت و گذار. گذرگاه . تماشاگاه . (ناظم الاطباء).

شراح

لغت‌نامه دهخدا

شراح . [ ش َرْ را ] (ع ص ) بیان کننده . (آنندراج ). شرح کننده . تفسیرکننده . شارح . (ناظم الاطباء).

شراح

لغت‌نامه دهخدا

شراح . [ ش ُرْ را ](ع ص ) ج ِ شارح . (ناظم الاطباء). رجوع شود به شارح .

جست‌وجوی مشابه

سراچهمهمانخانه

all suite hotel

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مهمانخانه/ هتل که فقط سراچه در آن وجود دارد متـ . سراچه‏هتل

سراچه‏هتل

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← سراچهمهمانخانه

سنگ سراچه

لغت‌نامه دهخدا

سنگ سراچه . [ س َ گ ِس َ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگ خانه چرا که سراچه تصغیر سرا باشد. (آنندراج ) (غیاث ) : سنگ سراچه ٔ دل را به آب دیده می سفتم . (گلستان ).

سراچه ٔ گل

لغت‌نامه دهخدا

سراچه ٔ گل . [ س َ چ َ / چ ِ ی ِ گ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از عرش باشد که فلک اعظم است . (آنندراج ) (برهان ). عرش . (رشیدی ). || کنایه از دنیا. (برهان ) (آنندراج ).

سراچه ٔ ضرب

لغت‌نامه دهخدا

سراچه ٔ ضرب . [ س َ چ َ / چ ِ ی ِ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) دارالضرب را گویند که ضرابخانه باشد. (برهان ). جایی که طلا و نقره را مسکوک گردانند. (آنندراج ).

جست‌وجوی متن

سرایچه

فرهنگ فارسی عمید

= سراچه

آپارتمان

فرهنگ سره

سراچه

سوئیت

فرهنگ سره

سراچه

باغ‌سراچه

garden suite

واژه‌های مصوب فرهنگستان

سراچه‌ای که اتاق‌های آن درهای رو به باغ دارد

سراچة همبَر

side-by-side suite

واژه‌های مصوب فرهنگستان

سراچه‌ای با دو پیش‌رفتگی کوچک که هریک دارای پنجره‌ای رو به بیرون است

جست‌وجوی هم‌آغاز

سراچه ٔ گل

لغت‌نامه دهخدا

سراچه ٔ ضرب

لغت‌نامه دهخدا

سراچه ٔ آدرنگ

لغت‌نامه دهخدا

سراچه ٔ آدرنگ . [ س َ چ َ / چ ِ ی ِ دَ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی سرای سپنج که کنایه از دنیا باشد. (برهان ) (آنندراج ). سرای خاک و سرای ششدر از مترادفات آن است . (آنندراج ).

سراچه (گیاه شناسی - جانور شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

chamber

سراچهمهمانخانه

all suite hotel

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مهمانخانه/ هتل که فقط سراچه در آن وجود دارد متـ . سراچه‏هتل

جست‌وجوی هم‌قافیه

سنگ سراچه

لغت‌نامه دهخدا

باغ‌سراچه

garden suite

واژه‌های مصوب فرهنگستان

سراچه‌ای که اتاق‌های آن درهای رو به باغ دارد

درپیوند

بیشتر بدانید

سراچه

sarāče

معنی

مترادف

جست‌وجوی دقیق

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

فرهنگ فارسی معین

فرهنگ مترادف و متضاد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

جست‌وجوی هم‌آوا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی مشابه

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی متن

فرهنگ فارسی عمید

فرهنگ سره

فرهنگ سره

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

جست‌وجوی هم‌آغاز

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

جست‌وجوی هم‌قافیه

لغت‌نامه دهخدا

واژه‌های مصوب فرهنگستان