سرایدارلغتنامه دهخداسرایدار. [ س َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) خانه دار. (آنندراج ). حافظ خانه . مستخدم و نگهبان سرا. از مشاغل دوره ٔ صفویه که در دربار صفوی تصدی داشته است : آنچه از قالی و تکیه و نمد و جاجیم و طاقچه پوش و غیره است تحویل تحویلداران عمارات و قالی تکانیدن و جاروب
سرایداردیکشنری فارسی به انگلیسیcaretaker, custodian, doorkeeper, gatekeeper, janitor, porter, superintendent
سرادارلغتنامه دهخداسرادار. [ س َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) در زبان کنونی «سرای دار» (از: سرای + دار (دارنده )) به خادم منازل بزرگ و مؤسسات اطلاق میشود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). کسی را گویند که خدمت دارالشفا کند و به احوال بیماران بپردازد. (برهان ). خدمتکار بیمارستان . (ناظم الاطباء). اسبا