ترجمه مقاله

سربسته

sarbaste

۱. [مقابلِ سرباز] ویژگی آنچه سرش بسته باشد از قبیل بطری و جعبه و پاکت یا چیز دیگر.
۲. [مجاز] پوشیده؛ نهفته؛ پنهان.
۳. (قید) [مجاز] به طور پیچیده و مجمل: ◻︎ سخن سربسته گفتی با حریفان / خدا را زاین معما پرده بردار (حافظ: ۴۹۶).

۱. سربهمهر، مهر، ممهور ≠ سرباز، سرگشاده
۲. پوشیده، نهان، نهفته
۳. ناآشکار ≠ آشکار
۴. غیرصریح، تلویحی ≠ صریح
۵. محرمانه
۶. سری ≠ فاش، علنی

ترجمه مقاله