ترجمه مقاله

سربلند

sarboland

سرافراز؛ سرفراز؛ مفتخر؛ باافتخار.
⟨ سربلند ساختن: (مصدر متعدی) [مجاز] کسی را سرافزار کردن؛ مفتخر ساختن.
⟨ سربلند شدن: (مصدر لازم) [مجاز] سرافراز شدن؛ مفتخر گشتن.
⟨ سربلند کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] سربلند گردانیدن.
⟨ سربلند گشتن: (مصدر لازم) [مجاز] = ⟨ سربلند شدن

سرافراز، سرفراز، مباهی، مفتخر ≠ سرافکنده

ترجمه مقاله