سرستونفرهنگ فارسی عمیدآنچه از سنگ به شکل جانوران یا چیز دیگر بتراشند و بالای ستون سنگی قرار بدهند؛ تاج ستون.
سرستون تقطیرstill headواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ کوچکی که در بالای ستون تقطیر گذاشته میشود تا قطعات دیگر، مانند دماسنج، بر روی آن نصب شود
سرستون تقطیرstill headواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ کوچکی که در بالای ستون تقطیر گذاشته میشود تا قطعات دیگر، مانند دماسنج، بر روی آن نصب شود
capitalsدیکشنری انگلیسی به فارسیپایتخت ها، سرمایه، پایتخت، مرکز، سرستون، حرف بزرگ، مستقر، مایه، تنخواه
Bellدیکشنری انگلیسی به فارسیبل، ناقوس، سرستون، زنگ زنگوله، زنگ اویختن به، دارای زنگ کردن، کم کم پهن شدن
bellsدیکشنری انگلیسی به فارسیزنگ ها، ناقوس، سرستون، زنگ زنگوله، زنگ اویختن به، دارای زنگ کردن، کم کم پهن شدن
تزیینات ساختمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختمان، قرنیز، گچبری، گچکاری، ستون، سرستون، طاقچه، قوس، هلال
سرستون تقطیرstill headواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ کوچکی که در بالای ستون تقطیر گذاشته میشود تا قطعات دیگر، مانند دماسنج، بر روی آن نصب شود