سرشکوانلغتنامه دهخداسرشکوان . [ س ِ رِش ْک ْ ] (اِ مرکب ) پرده ای را گویند که در شب زفاف به پیش عروس بیاویزند و آن را بعربی کله گویند. (برهان ) (انجمن آرا) (جهانگیری ). رجوع به سرشکون شود.
سرشگونلغتنامه دهخداسرشگون . [ س ِ رِش ْگ ْ وَ ] (اِ مرکب ) رجوع به سرشکوان و سرشکون و سرشگوان و آنندراج شود.
سرشگوانلغتنامه دهخداسرشگوان . [ س ِ رِش ْگ ْ ] (اِ مرکب ) پرده ای باشد که در شب زفاف به پیش عروس بیاویزند و آن را به تازی کله گویند. (آنندراج ). رجوع به سرشکوان و سرشکون شود.
کلهلغتنامه دهخداکله . [ ک ِل ْ ل َ / ل ِ] (ع اِ) مأخوذ از کلة عربی . خیمه ای که از پارچه ٔ تنک و رقیق مثال کتان و امثال آن به جهت دفع و منع مگس و پشه بسازند. و به پشه خانه معروف است . (آنندراج ). خیمه ای از پارچه ٔ تنک و لطیف که همچون خانه دوزند.پشه بند. پش