سرودسرایلغتنامه دهخداسرودسرای . [ س ُ س َ ] (نف مرکب ) نغمه سرای . (آنندراج ). آوازخوان : سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام . کسایی .بساط باغ کن از گونه گونه حله ٔ بزم سرای خلد کن از نغمه ٔ سرودسرای .<b
سرودسرایلغتنامه دهخداسرودسرای . [ س ُ س َ ] (نف مرکب ) نغمه سرای . (آنندراج ). آوازخوان : سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام . کسایی .بساط باغ کن از گونه گونه حله ٔ بزم سرای خلد کن از نغمه ٔ سرودسرای .<b
سرودسرایلغتنامه دهخداسرودسرای . [ س ُ س َ ] (نف مرکب ) نغمه سرای . (آنندراج ). آوازخوان : سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام . کسایی .بساط باغ کن از گونه گونه حله ٔ بزم سرای خلد کن از نغمه ٔ سرودسرای .<b