سرپایانلغتنامه دهخداسرپایان . [ س َ ] (اِ مرکب ) عمامه و دستار و شمله و علاقه ٔ دستار و مغفر. (برهان ) (صحاح الفرس ) : من آن نیم که دهم آبروی خویش به بادبرای درهم و دینار و طاق و سرپایان . شمس فخری (از انجمن آرا). || خود آهن و کلاه زر
سرپایانفرهنگ فارسی معین(سَ) (اِمر.) 1 - عمامه ، دستار. 2 - کلاهخود، خود. 3 - کلاهی نرم که زیر کلاهخود بر سر می نهادند تا خود سر را آزار نکند. 4 - شمله و علاقة دستار و مغفر.
نوار دور شیشۀ جلوwindshield surround, indscreen surroundواژههای مصوب فرهنگستاننواری لاستیکی برای درزگیری دور شیشۀ جلو و نگهداری شیشه در قاب آن
قاب جلوپنجرهradiator grille surround, grill surroundواژههای مصوب فرهنگستانقابی فلزی که جلوپنجره در آن قرار میگیرد و غالباً به صفحۀ جلوی بدنۀ خودرو متصل است
قاب چراغ عقبtail light surround, rear light surroundواژههای مصوب فرهنگستانقاب تزیینی که در برخی از خودروها دور چراغ عقب نصب میشود
سگرانلغتنامه دهخداسگران . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان وسط بخش شهرستان تهران ، دارای 396 تن سکنه است . آب آن از چشمه سار و سگران و محصول آن چای ، غلات ، یونجه ، میوه جات است . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
درزsuture 1واژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] خط موجود بر روی صدف فسیل شکمپایان و دوکفهایها و سرپایان [حشرهشناسی] فرورفتگیهای خطی که مرز بین دو سختینه را نشان میدهد
مندیللغتنامه دهخدامندیل . [ م ِ / م َ ] (ع اِ) دستار که دست پاک کنند به وی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رومال . (غیاث ) (آنندراج ). پارچه ای که با آن عرق و جز آن را پاک کنند. ج ، منادیل . (از اقرب الموارد). دستمال . روپاک . (یادداشت مرحوم دهخدا). ابوطاه
ترکلغتنامه دهخداترک . [ ت َ ] (اِ) کلاه خود. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). خودآهنی . (غیاث اللغات ). کلاه خود باشد یعنی کلاه آهنی که در روزهای جنگ بر سر نهند و بعربی مغفر خوانند. (برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ). و آنرا خود و خوی و سرپایان و کبر و لیرت نیز گویند. (شر