سرچینلغتنامه دهخداسرچین . [ س َ ] (ن مف مرکب ) خلاصه و برگزیده . (آنندراج ). زبده و برگزیده و دست چین . (غیاث ) : هر یکی صدهزار قصه ٔ بکرگل سرچین کلک غنچه ٔ فکر. زلالی (از آنندراج ).بسکه دارد در پریشانی نزاکت کاکلش هر کجا آشفتگی
سرچینفرهنگ فارسی عمید۱. میوه یا چیز دیگر که آن را با دست چیده و انتخاب کرده باشند.۲. میوۀ خوب و مرغوب که روی سبد و ظرف میوه بچینند.۳. هر چیز برگزیده.
سرچینفرهنگ فارسی معین(سَ) (ص مف .) = سرچیده : 1 - آن چه که با دست چیده باشند. 2 - هر چیز خوب و مرغوب و برگزیده (میوه و غیره ).
سرگینغلتان (سرگینگردان)گویش کرمانشاهکلهری: gâzu:l̆ek گورانی: gâzu:l̆ek سنجابی: gâzu:l̆ek کولیایی: gâzu:l̆ek زنگنهای: gâzu:l̆ek جلالوندی: gâzu:l̆ek زولهای: gâzu:l̆ek کاکاوندی: gâzu:l̆ek هوزمانوندی: gâzu:l̆ek
شرنلغتنامه دهخداشرن . [ ش َ] (ع مص ) ترکیدن و کفتیدن سنگ . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) شکاف و کفتگی در سنگ . (ناظم الاطباء).
شیرینلغتنامه دهخداشیرین . (اِخ ) خواهر ماریه ٔ قبطیه که مقوقس ملک مصر به رسم هدیه خدمت حضرت مصطفوی (ص ) فرستاد. (از حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 130). در مآخذ دیگر نام این زن را به صورت معرب «سیرین » ضبط کرده و نوشته اند که او را ح
دست چینلغتنامه دهخدادست چین . [ دَ ] (ن مف مرکب ) دست چیده . چیده شده با دست . به دست از درخت چیده شده . (یادداشت مرحوم دهخدا). که با دست چیده اند و خود از درخت نیفتاده است (میوه ). || گزیده و منتخب از میوه و امثال آن . گزیده و منتخب از هر چیز بطور مطلق . برگزیده و خلاصه و سرچین . (آنندراج ). ||