سرلغتنامه دهخداسر. [ س ُ] (اِ) شرابی باشد که از برنج سازند. (برهان ) (جهانگیری ). سیکی باشد که از برنج سازند. (لغت فرس ). شرابی که از برنج سازند. (رشیدی ) (آنندراج ) : لفت بخوردم بگرم درد گرفتم شکم سُر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان . لبیبی