سزارلغتنامه دهخداسزار. [ س ِ ] (اِخ ) ژول . سردار معروف رومی که از سال 44 تا 101ق .م . در رم حکومت کرد. وی مردی فصیح با قدرت و باسیاست بود. در تمام جنگها و ستیزه ها که کرد فائق شد.
سزارلغتنامه دهخداسزار. [ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سردشت شهرستان دزفول . دارای دویست تن سکنه است . آب از چشمه و محصول آنجا غلات ، انجیر، انار و ساکنین از طایفه عشایر بختیاری میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
شجارلغتنامه دهخداشجار. [ ش َ / ش ِ ] (ع اِ) چوب هوده . (منتهی الارب ). چوب هودج . (از اقرب الموارد). چوب هوده و کجاوه . (ناظم الاطباء). || مرکبی است بی پوشش کوچک از هوده و کجاوه . ج ، شُجُر. (منتهی الارب ). مرکبی است کوچکتر از هودج ، بی پوشش . و گفته اند که ش
شجارلغتنامه دهخداشجار. [ ش َج ْ جا ] (اِخ ) ابوالحکم شجار. عبدالحکم بن عبداﷲبن شجار. محدث بود. (از منتهی الارب ).
شجارلغتنامه دهخداشجار. [ ش َج ْ جا ] (ع ص ) عشاب . حشایشی . گیاهشناس . دانشمند که به کار تحقیق درباره ٔ درختان اشتغال داشته باشد. ج ، شجارون . (از ذیل اقرب الموارد). نباتی : وهوالذی یسمیه شجارونا بالاندلس بالقرنفلیة. (ابن البیطار در شرح کلمه ٔ زهره ). || گیاه فروش . (یادداشت مؤلف ) <span cla
سزارینفرهنگ فارسی عمیدعمل جراحی در زایمان غیر طبیعی که شکم را در بالای رحم چاک میدهند و بچه را خارج میکنند.
سزارینفرهنگ فارسی معین(س یَ) [ فر. ] (اِ.) عمل جراحی جهت خروج نوزاد از شکم و زایمان های غیرطبیعی . ژول سزار قیصر روم به این طریق به دنیا آمده و نام این عمل از نام او گرفته شده است .
یولیوس سزارلغتنامه دهخدایولیوس سزار. [ س ِ ] (اِخ ) ژول سزار. نام قیصر مشهور روم است . رجوع به سزار و قیصر و تاریخ ایران باستان شود.
سزارینفرهنگ فارسی عمیدعمل جراحی در زایمان غیر طبیعی که شکم را در بالای رحم چاک میدهند و بچه را خارج میکنند.
سزارینفرهنگ فارسی معین(س یَ) [ فر. ] (اِ.) عمل جراحی جهت خروج نوزاد از شکم و زایمان های غیرطبیعی . ژول سزار قیصر روم به این طریق به دنیا آمده و نام این عمل از نام او گرفته شده است .
یولیوس سزارلغتنامه دهخدایولیوس سزار. [ س ِ ] (اِخ ) ژول سزار. نام قیصر مشهور روم است . رجوع به سزار و قیصر و تاریخ ایران باستان شود.