خجسته؛ مبارک.
〈 سعد اکبر: (نجوم) سیارۀ مشتری؛ سعدالسعود.
〈 سعد ذابح: یکی از منازل قمر؛ دو ستارۀ روشن که در جای ذبح یکی از آنها ستارۀ کوچکی است که گویی میخواهد آن را ذبح کند: ◻︎ سعد ذابح سر بریدی هر شکاری را که شاه / سوی او محور ز خط استوا کردی رها (خاقانی: ۲۰).
۱. خجستگی، شگون
۲. مبارک، میمون، نیکبختی، یمن ≠ نحس
۳. خوشیمن