سنالغتنامه دهخداسنا. [ س َ ] (ع اِ) چوبی باشد که بدان مسواک کنند. (برهان ) (آنندراج ). || گیاهی است مسهل و بهترین آن مکی میباشد. (برهان ). نام گیاهی است که آن اسهال میکند. گیاهی است که سناء مکی گویند. (غیاث ). گیاهی است از تیره ٔ پروانه داران (سبزی آساها) که دارای چند گونه است و از گیاهان بو
سنالغتنامه دهخداسنا. [ س َ ] (ع اِ) روشنی کمتر از ضیا و نور. (غیاث ). روشنی . (آنندراج ) (غیاث )(ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) : چو چرخ مرکز جاه ترا شتاب و سکون چو طبع آتش رأی ترا سنا و ضیا. مسعو
سنالغتنامه دهخداسنا. [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) مجلس سالخوردگان که اعضای آن سران روحانی و غیرروحانی ملت اند. (ایران باستان ). مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده شوند. مجلس اعیان .- سنای پانصدنفری ؛ سنای پانصدنفری مجلسی بود که کلیس تنس در سال <span class
سنافرهنگ فارسی عمیدگیاهی گرمسیری با برگهای باریک، گلهای کبود یا زردرنگ و دانههای ریز که بلندیش تا ۶۰ سانتیمتر میرسد و برگ آن ملین و مسهل است و بهصورت دمکرده، پودر و قرص به کار میرود. برای درمان تنگینفس، قولنج و سیاتیک به کار میرود.
گرمخانه 2saunaواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی ویژه با حرارت زیاد که ورزشکاران و افراد عادی معمولاً برای کاهش وزن از آن استفاده میکنند
سِنج چینیChinese cymbals/ Chinese cymbal, china cymbals/ china cymbalواژههای مصوب فرهنگستانسِنجی در اقسام بسیار متنوع که معمولترین آن دارای انحنایی نرم در لبه و در خلاف جهت تحدب اصلی است
خاک چینیchina clayواژههای مصوب فرهنگستانرُس سفیدپختی (white-firing clay) که عمدتاً از کانی کائولینیت تشکیل شده است متـ . کائولن kaolin
چینی شیشهای بهداشتیvitreous china sanitarywareواژههای مصوب فرهنگستانسرامیکافزاری (ceramic ware) بسیار مقاوم که از آن در ساخت لوازم بهداشتی استفاده میشود متـ . چینی زجاجی بهداشتی
سنانلغتنامه دهخداسنان . [ س َ ] (اِخ ) ابن انس نخعی . یکی از سران سپاه عمربن سعد در واقعه ٔ کربلاست بروایتی حسین بن علی (ع ) را او شهید کرد. (تاریخ گزیده ص 260).
سنایةلغتنامه دهخداسنایة. [ س ِ ی َ ] (ع اِ) همه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یقال : اخذه بسنایته ؛ گرفت همه ٔ آنرا. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
سناجقلغتنامه دهخداسناجق . [ س َ ج ِ ] (اِ) ج ِ عربی کلمه ٔ ترکی سنجاق و سنجق به معنی علم و نشان و رایت و سوزن مانندی که بر یک سر آن گره دگمه مانندی باشد. (از ناظم الاطباء) : باز ندارد عنان و باز نماندتا نزند در یمن سناجق اقبال . منوچهری .</
سنانلغتنامه دهخداسنان . [ س َ ] (اِخ ) ابن انس نخعی . یکی از سران سپاه عمربن سعد در واقعه ٔ کربلاست بروایتی حسین بن علی (ع ) را او شهید کرد. (تاریخ گزیده ص 260).
حسنالغتنامه دهخداحسنا. [ ح ُ ] (ع ص ) مؤنث حسن . حسنی : بحق اسماء حسنا و علامتهای بزرگ او.... بیعت فرمانبریست . (تاریخ بیهقی ص 316).
پورسنالغتنامه دهخداپورسنا. [ پ ُ س ِ ] (اِخ ) نام پادشاه شهر کلوسیوم . و کلوسیوم در خطه ٔ قدیمه ٔ اتروریا از ایتالیا واقع است ، پورسنا در 508 ق . م . ببهانه ٔ اعاده ٔ تارکین به تخت سلطنت بروم لشکر کشید و آن کشور را ضبط کرد ولی در همان اوان مغلوب شد و لاتن ها رو
مجلس سنالغتنامه دهخدامجلس سنا. [ م َ ل ِ س ِ س ِ ] (اِخ ) دومین مجلس قانونگذاری ایران که طبق اصل های 43، 44، 45 قانون اساسی تشکیل می شود. (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی ). اولین مجلس