سهولتلغتنامه دهخداسهولت . [ س ُ ل َ ] (ع اِمص ) آسانی . (غیاث ) (آنندراج ). نرم شدن . آسان شدن . رجوع به سهولة شود.
سهولتدیکشنری فارسی به انگلیسیconvenience, ease, easiness, facility, freedom, handiness, readiness, simplicity
سهولتفرهنگ فارسی معین(سُ لَ) [ ع . سهولة ] 1 - (مص ل .) آسان شدن . 2 - نرم شدن . 3 - (اِمص .) آسانی . 4 - نرمی .
سحلوتلغتنامه دهخداسحلوت . [ س ُ ] (ع ص ) زن بی باک . (منتهی الارب ). زن ماجنه (شوخ چشم بی باک ). (اقرب الموارد).
دسترسپذیریaccessibilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان سهولت سفر بین مبادی و مقاصد مختلف برای تمام مردم