سد پرتابblocked shot, block 8واژههای مصوب فرهنگستاندر بسکتبال، منحرف کردن توپ پرتابشده در مسیرش به سمت سبد، پیش از طی کردن قوس فرودین، بهطوریکه از گل جلوگیری شود
سوتفرهنگ فارسی عمید۱. صدایی که کسی از دهان خود با جمع کردن دو لب و بیرون دادن نفس خارج کند و هر صدای شبیه آن؛ صفیر؛ سافوت.۲. آلتی فلزی، استخوانی یا پلاستیکی که با دمیدن در آن صدای زیر و بلندی ایجاد میشود؛ سوتک.
پیش کسوتلغتنامه دهخداپیش کسوت .[ ک ِ وَ ] (ص مرکب ) آنکه درجه ٔ پیش کسوتی دارد. یکی از مراتب مرید. صاحب درجه ای از درجه ٔ مریدان . شیخ ومرشد. یکی از مدارج طریقت . مقامی در سلوک (صوفیه ). در طبقات صوفیه طبقه ٔ از مرید بالاتر و از شیخ فروتر. || قدیمترین و بزرگترین پهلوان یک زورخانه که حق تقدم دارد
رسوتلغتنامه دهخدارسوت . [ رَس ْ وَ ] (هندی ، اِ) داروی هندیست که در امراض بکار برند. (یادداشت مؤلف ).
فلاسوتلغتنامه دهخدافلاسوت . [ ف َ ] (ن مف مرکب ) در دیلمان . نیم سوز. هیزم نیم سوخته را گویند. (یادداشت مؤلف ).