سوختهنگاریpyrography, pokerworkواژههای مصوب فرهنگستانایجاد طرحهای تزیینی بر روی چوب یا چرم ازطریق سوزاندن آنها با میلۀ فلزی داغ یا دستگاه هویه
سوختهنگارpyrographerواژههای مصوب فرهنگستانهنرمندی که ازطریق سوختهنگاری بر روی چوب یا چرم طرحهایی پدید میآورد
سوختهلغتنامه دهخداسوخته .[ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) هر چیز که آتش در آن افتاده باشد. (برهان ). هر چیز آتش گرفته . هر چیز که آتش درآن افتاده باشد. محروق . (ناظم الاطباء) : کنون کنده و سوخته خانه هاشا
سیوختهلغتنامه دهخداسیوخته . [ س ِ ت َ / ت ِ ] (اِ) گیاهی است که در آب روید و بجای سوخته و آتش گیره بکار برند. (آنندراج ) (برهان ).
سوختهنگارpyrographerواژههای مصوب فرهنگستانهنرمندی که ازطریق سوختهنگاری بر روی چوب یا چرم طرحهایی پدید میآورد