ترجمه مقاله

سوزمانی

suzmāni

۱. بدکاره؛ روسپی.
۲. [قدیمی] کولی.
۳. [قدیمی] زن کولی.
۴. [قدیمی] طایفه‌ای از کولیان بیابان‌گرد.

بدکاره، فاحشه، روسپی، جنده، سوزهمانی ≠ عفیف، نجیب

ترجمه مقاله