سوپلغتنامه دهخداسوپ . (اِ) بزبان خیوق که یکی از الکای خوارزم است آب را گویند همچنانکه پکند نان را و سوپ و پکند آب و نان است و بعضی گویند طلب آب و نان است و بزبان هندی غله برافشان باشد. (برهان ). بلهجه ٔ خوارزمی آب . (ناظم الاطباء) : محنت سوپ و پکند او که از بیخم ب
سوپ داغhot soupواژههای مصوب فرهنگستانپلاسمایی متشکل از کوارک و گلوئون و فوتون و نوترینو و برخی ذرات دیگر که در آغاز پیدایش در تعادل گرمایی بودهاند
سوپ ژلاتینیgelatinous soupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول آبی نسبتاً غلیظ که حاوی موادی با قابلیت تبدیل به ژلاتین است
ماست سویاsoy yoghurtواژههای مصوب فرهنگستانفراوردهای با بافت خامهای که از شیر سویا تهیه میشود و جانشینی است برای پنیر خامهای و خامۀ ترش
نوشابۀ سویاsoya beverage/ soybeverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که غالباً از سویا و محصولات آن تهیه میشود
پیشگوئیلغتنامه دهخداپیشگوئی . (حامص مرکب ) عمل پیشگو. کهانت . عرافت . غیب گویی . (تمدن اسلام جرجی زیدان ج 3 ص 16).
سوپاپلغتنامه دهخداسوپاپ . (فرانسوی ، اِ) سرپوش تلمبه و ماشین و غیره . باب . مخرج لوله . صفحه ٔ متحرک اندرون لوله ٔ بخاری . (یادداشت بخط مؤلف ).
سوپرفرهنگ فارسی عمید۱. اتوبوسی که اتاق آن راحتتر و تعداد صندلیهایش از اتوبوسهای دیگر کمتر است.۲. = سکسی
سوپاپفرهنگ فارسی عمید۱. دریچهای که قطع و وصل شدن جریان مادۀ سیالی را در مجرایی کنترل میکند.۲. دریچۀ بالای سوراخ سیلندر که گاز از آن خارج میشود.
سوپرانوفرهنگ فارسی عمید۱. صدای آواز زیر.۲. صدای زیر زن و کودکان در گروه کر.۳. خوانندۀ زنی که با صدای زیر و ظریف، یک قطعۀ موسیقی را اجرا کند.
سوپاپلغتنامه دهخداسوپاپ . (فرانسوی ، اِ) سرپوش تلمبه و ماشین و غیره . باب . مخرج لوله . صفحه ٔ متحرک اندرون لوله ٔ بخاری . (یادداشت بخط مؤلف ).
سوپرفرهنگ فارسی عمید۱. اتوبوسی که اتاق آن راحتتر و تعداد صندلیهایش از اتوبوسهای دیگر کمتر است.۲. = سکسی
سوپاپفرهنگ فارسی عمید۱. دریچهای که قطع و وصل شدن جریان مادۀ سیالی را در مجرایی کنترل میکند.۲. دریچۀ بالای سوراخ سیلندر که گاز از آن خارج میشود.
سوپرانوفرهنگ فارسی عمید۱. صدای آواز زیر.۲. صدای زیر زن و کودکان در گروه کر.۳. خوانندۀ زنی که با صدای زیر و ظریف، یک قطعۀ موسیقی را اجرا کند.