سولکلغتنامه دهخداسولک . [ ل َ ] (اِ) زردی که بسبب آفتی بر غله زار افتد. (برهان ) (آنندراج ). سوگل . (جهانگیری ). رجوع به سوکل و سوگل شود.
سوککلغتنامه دهخداسوکک . [ ک َ ] (اِ) زردی باشد که بسبب آفتی در کشت و زراعت افتد. (برهان ). زردی کشت . (آنندراج ). رجوع به سوکک ، سوکل و سوگل شود.