سوگلیلغتنامه دهخداسوگلی . [ س َ گ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) محبوب . معشوق . برگزیده . (ناظم الاطباء).
سُلsolواژههای مصوب فرهنگستانمحیطی که در آن ذرات کلوئیدی در بستری از جنس گاز یا مایع یا جامد پراکنده باشد
فرایند سُلـ ژلsol-gel processواژههای مصوب فرهنگستانفرایند انتقال پراکنهای از ذرات کلوئیدی به حالت ژل
سولیلغتنامه دهخداسولی . (اِخ ) ماکسیمیلین دُبتون بارن دُ رسنی دوک دُ وزیر هانری چهارم پادشاه فرانسه (متولد سال 1559 در کاخ رسنی و متوفی 1641 م .). وی مردی دلیر و نیکخو و کارآمد بود. بعد از جنگهایی که در رکاب هانری چهارم کرد م
شولیلغتنامه دهخداشولی . (اِ) شله . طعامی است . (فرهنگ فارسی معین ). آش روانی که از آرد پزند. ماده ٔ این لفظ با شل و شله یکی است . (فرهنگ نظام ). رجوع به شله شود.
شولیلغتنامه دهخداشولی . (اِخ ) تیره ای از ایل نفر (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
سوگلی تپهلغتنامه دهخداسوگلی تپه . [ س ُ گ ُ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه . دارای 796 تن سکنه . آب آن از زرینه رود. محصول آنجا غلات ، حبوبات ، چغندر، پنبه ، کرچک ، کشمش . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است
سوگلی تپهلغتنامه دهخداسوگلی تپه . [ س ُ گ ُ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه . دارای 796 تن سکنه . آب آن از زرینه رود. محصول آنجا غلات ، حبوبات ، چغندر، پنبه ، کرچک ، کشمش . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم بافی است