سپرگیلغتنامه دهخداسپرگی . [ س ِ پ َ / س ِ رَ ] (حامص ) مصحف سپزگی . پهلوی «سپزگیه » . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). درد و رنج و محنت و سختی .(برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ). این کلمه سپزگی هم آمده است و همه تصحیف خوانده اند. (رشیدی ) : <
زینچهrail chair, chairواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ فولادی شکلدادهشده که بین ریل و ریلبند قرار میگیرد
تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
شارش برشیshear flow, shear layerواژههای مصوب فرهنگستان1. در مکانیک سیالات، شارشی که در آن تنش برشی وجود دارد 2. در مکانیک جامدات، حاصلضرب تنش برشی در کوچکترین بعد سطحمقطع یک عضو جدارنازک
صندلی سلمانیbarber chair/ barber's chair, tombstone 2واژههای مصوب فرهنگستانکُندهای که براثر قطع ناقص درخت به شکل صندلی درآمده است
سپزگیلغتنامه دهخداسپزگی . [ س ِ پ َ ] (حامص ) غم و اندوه و رنج و درد. (ناظم الاطباء). رنج و سختی و مشقت . (جهانگیری ) : کی سپزگی کشیدمی ز رقیب گر بدی یار مهربان با من . حنظله ٔ بادغیسی (از جهانگیری ).مصحف سپرگی . رجوع به سپرگی شود.<