شکناbreaker 1واژههای مصوب فرهنگستان1. موجی که بهدلیل دارا بودن شیب بسیار تند پایدار نمیماند و در نزدیکی ساحل میشکند و به کف تبدیل میشود 2. موجی که بهدلیل برخورد با صخره یا یک جسم سخت در هم میشکند متـ . موج شکنا breaking wave
ژرفای شکناbreaker depth, breaking depthواژههای مصوب فرهنگستانژرفای آب ساکن (stillwater) در نقطهای که در آن موج در هم میشکند متـ . ژرفای موج شکنا
سکناتلغتنامه دهخداسکنات . [ س َ ک َ ] (ع اِ) ضد حرکات . این جمع سکنه است به معنی سکون و استقامت باشد. (آنندراج ) (غیاث ) : فروغ خشم در حرکات وسکنات او (شیر) پیدا آمده بود. (کلیله و دمنه ). از حرکات و سکنات او تبرا نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ماوا کردنفرهنگ مترادف و متضادجا گرفتن، اقامت کردن، مقیم شدن، اقامت کردن، سکونت کردن، سکنا گزیدن، ماوا یافتن
سکناتلغتنامه دهخداسکنات . [ س َ ک َ ] (ع اِ) ضد حرکات . این جمع سکنه است به معنی سکون و استقامت باشد. (آنندراج ) (غیاث ) : فروغ خشم در حرکات وسکنات او (شیر) پیدا آمده بود. (کلیله و دمنه ). از حرکات و سکنات او تبرا نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).