سکندری خوردن
سکندری خوردن؛ لغزیدن.
سکندرى خوردن، با سر به زمین آمدن.
سکندرى خوردن اسب، سکندرى زدن.
سقوط کرد، تلو تلو خوردن، لغزیدن، سکندری خوردن، لکنت داشتن