سیاهابفرهنگ فارسی عمید۱. آب تیره و گلآلود؛ سیاهآب؛ آب سیاه.۲. مرکّب سیاه که با آن بنویسند: ◻︎ رنگهای نیک از خُمّ صفاست / رنگِ زشتان از سیاهابه جفاست (مولوی: ۶۵).
شاهابلغتنامه دهخداشاهاب . (اِ مرکب ) شاه آب . رنگ سرخی باشد که مرتبه ٔ اول از گل کاژیره کشند. (برهان قاطع). آب سرخی که از گل کاجره حاصل شود بعد از زردآب . (انجمن آرا) (آنندراج ). رنگ سرخی که از عصیر کازیره سازند. (ناظم الاطباء). شاه آبه . آب سرخی که از گل کاجیره گیرند بعد از آب زرد برای رنگ .