سیفالدینفرهنگ نامها(تلفظ: seyfoddin) (عربی) شمشیر دین ؛ (در اعلام) لقب دو تن از اتابکان موصل و چند تن از مشاهیر .
سیف الدینلغتنامه دهخداسیف الدین . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) ابن عزالدین حسین سوری از پادشاهان غور که در غور و غزنین از 543 - 544 هَ . ق . حکومت کرد. و بهرامشاه او را بسال 544 کشت . (فرهنگ فارسی معین
سیف الدینلغتنامه دهخداسیف الدین . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) ابوبکر عادل سومین از سلسله ٔ ایوبیان مصر برادر سلطان سلاح الدین ایوبی او در 592 هَ . ق . جای نورالدین علی افضل را در دمشق گرفت و در 596 منصور جانشین عزیز را از مصر بیرون کرد
سیف الدینلغتنامه دهخداسیف الدین . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) احمد تفتازانی . رجوع به تفتازانی و احمد شود.
سیف الدینلغتنامه دهخداسیف الدین . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد. دارای 237 تن سکنه . آب آن از سیمین رود. محصول آنجا غلات ، توتون و حبوبات است . در دو محل بفاصله ٔ 2500 گزی بنام سیف
چقا سیف الدینلغتنامه دهخداچقا سیف الدین . [ چ َ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجردکه در 18 هزارگزی شمال الیگودرز، کنار راه مالرو گورچل به خومپ بالا واقع است . جلگه و معتدل است و 631 تن سکنه دارد.
سیف الدین باخرزیلغتنامه دهخداسیف الدین باخرزی . [ س َ فُدْ دی ن ِ خ َ ] (اِخ ) رجوع به باخرزی سیف الدین شود.
عادل اوللغتنامه دهخداعادل اول . [ دِ ل ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) لقب سیف الدین ابوبکر ایوبی برادر سلطان صلاح الدین است . رجوع به سیف الدین ابوبکر شود.
ابوبکرلغتنامه دهخداابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) نام سیف الدین ، عادل اول برادر سلطان صلاح الدین ایوبی . رجوع به سیف الدین ابوبکر عادل شود.